این چن وق ن درس درست و حسابی خوندم،ن غذا درس و حسابی میخورم،ن خاب درس حسابی دارم نـ....
تنها چیزی ک میدونم اینک اهنگای پلیرم زیادی تکراری شدن،هدست هم ک دگ گوشامو گاییدع😑
نمیدونم چمع.... خیلی عجیب غریب شدم،نمیتونم با خودم کنار بیام!
میزنم زیر گریع بیخودی،اجی دستامو دیدع میگ دیوانع شدی،نکن ردش میمونع رو دستات...دوست دارم تنها برم زیر درخت توتی ک تو محلع عزیز ایناس و فقد زار بزنم...
نمیخام صداهای اطرافمو بشنو،مدام هدست تو گوشمع،انقد اهنگ گوش میدم ک حالت تهوع میگرم...پلیرو خاموش میکنم ولی بازم هدستها تو گوشمع تا فک کنن موزیک پلی میشع و بام حف نزنن
جدیدن فقد ب خوندن اس و پیهایی ک واسم میاد اکتفا میکنم،خوندن اس ام اس رایتل بیشتر برام جذابیت دارع تا خوندن پیامهای ،،سلام خوبی؟خبری عزت نیس.... ،،
نمیدونم چقد قابل درکع این حالم،ولی باخودم کلنجار میرم تا ع این کالبدی ک توشم خودمو بکشم بیرون...کتاب ویین دایر رو عسلی کنار تخت خاک گرفتع باز...ی دورع خیلی خوب میخوندم.ولی الان باز بیخیالش شدم و ب چن خط عزش بسندع میکنم
بابا سر ب سرم میزارع ک بلک حالم عوض شع،ولی وقی بی خایع بودنمو میبینع بیخیال میشع....
دیروز با پسر خالع هم دعوام شد،کلن هر سال شبای قدر باش دعوام میشع!طلسم شدیم...
تقریبن ٧ماه عزش کوچیکترماااا ولیی جوری حرف میزنع انگا اندازع بچشم😐😐دگ رسمن نسبت فامیلمو هم باش گاایدم،عاخرین حرفش این بود ک گف:من هیچی ع تو نمیدونم جز دروغگو بودنو مغرور بودنت!
دروغگو رو میدونم ع کجا خوردع ک میگع ،ولی عصن واسم مهم نیس دربارم چی فک میکنن،مخم نمیکشع ک بشینم برا یکی توضیح بدم چی ب چیع و کجا رو دارع اشتب فک میکنع...عصن بزا همع فک کنن من عوضیم،ب چپ پسر نداشتمم نیس دگ هیچی
ادب حکم میکرد بخاطر اشتباهی ک کردم عزش عذر بخام ،من شعور خودمو نشون دادم،اون بیشعوریشو....
حالااا بگذریم...
خلاصش اینک تو یـ [مـن]قرنطینه شدم....
کاش یکی میومد میزد زیر گوشم میگف،هی این ادمیک الان هسدی تو نیسدی!بـ خودت بیا،الان وق کم اوردن نیس!!!😑😑
مصرف گوجه سبز در بارداری و ضرورت و فواید آن در این دوران